شیشه ای می شکند...
در خرابات دلم چيزي شبيه گونه هاي خيست که از من پنهانشان ميکني چيزي به زلالي عشقمان در دلم اندوهي است به وسعت کوير بي انتها و چيزي باز شبيه تو، مثل تو، عين تو موسيقي لحظه هايم به نت هايي نگاشته شده که کليد سل آن را تو نوشتي و سه تارم تو را مينوازند. میدونی ؟ دلتنگم دلتنگ یک نگاه تو میدونی ؟ تمام نگاهم تو را می خواهد من دلتنگ لحظه های خواستن توام و تو هیچ نمی گویی هیچ نمی خواهی و من وامانده ام دلگیر و وابسته به یک نگاه تو کاش مرا می خواستی کاش بمن می گفتی تا بدانم عشقم هیچ نبوده من آواره تو و نگاههای کشنده ات هستم مرا به خود بخوان با آغوش باز تو را خواهم پرستید تو را الهه خود خواهم کرد و به سوی تو نماز می خوانم این عشق کشنده بعد از سالها همچنان پا برجاست من عاشقانه داد می زنم: دوستت دارم دیوانه وار دوستت دارم شاید باد صدایم را به گوشت برساند شاید
در سکوت شب من ، در سکوت شب من ،
خسته ام، خسته ای تنها و غریب در دل شب که از تکرار شبهای بی لبخند، از تکرار ورقه های سپید تنهایی، که هر شب بی هیچ نوشته ای، بی هیچ نقش و نگاری ورق میخورند، دلگیرم
نمیدانم ستاره شمردنها تا به کی باید کار من باشد؟ نمیدانم به روی ایوان شب تنها نشستن ها تا به کی باید کار من باشد؟ نمیدانم به امید قاصدک شادی نشستن ها تا به کی باید همراه من باشد؟!!
این بار تو بگو که ♥
کاش اينجا بودي/کاش در باغچه سبز دلم مي ماندي/کاش شعر غم من را/ز افق هاي غريب نگهم مي خواندي/کاش اينجا بودي/کاش گلهاي فراق تو گهي مي پژمرد/کاش گنجشک دلت/در غم من مي آزرد/و جدايي مي مرد/ ماهي به آب گفت : تو نميتوني اشكاي منو ببيني , چون من توي آبم... آب جواب داد اما من ميتونم اشكاي تو رو احساس كنم چون تو توي قلب مني -+-+-+-+-+-+-+-+-+- در سكوت مي توان نگاه را معنا كرد و آن را با عشق به دل پيوند زد مي توان بهار را به ديدار برگهاي خزان زده برد و براي رازقي هاي اميد از عطر دوست داشتن گفت مي خواهم سكوت كنم و تنها به حرف نگاهت گوش كنم -+-+-+-+-+-+-+-+-+- هيچ وقت نذار هر رهگذري که رد ميشه رو دلت يادگاري بنويسه چون بعدا پاک کردنش خيلي سخته -+-+-+-+-+-+-+-+-+- يکديگر را دوست بداريد و چنانچه به اين کار قادر باشيد پس همه کارها ي ديگرخود به خود روبه راه خواهند شد -+-+-+-+-+-+-+-+-+- دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم -+-+-+-+-+-+-+-+-+- اي غنچه ي خندان چرا خون در دل ما مي كني ؟ خاري به خود مي بندي و ما را ز سر وا مي كني شهريار -+-+-+-+-+-+-+-+-+- کاش اينجا بودي کاش در باغچه سبز دلم مي ماندي کاش شعر غم من را ز افق هاي غريب نگهم مي خواندي کاش اينجا بودي کاش گلهاي فراق تو گهي مي پژمرد کاش گنجشک دلت در غم من مي آزرد و جدايي مي مرد کاش اينجا بودي کاش اينجا بودي -+-+-+-+-+-+-+-+-+- هميشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش ميگيره جلوي همه گريه کنه -+-+-+-+-+-+-+-+-+- اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هيچ گاه براي آمدنت باران را بهانه نميکردي رنگين کمانم -+-+-+-+-+-+-+-+-+- هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد که گويند : چه سنگين مي رود تابوت اين مرده از بس آرزو دارد -+-+-+-+-+-+-+-+-+- از کبوترپرسيدم : زندگي چيست؟ پرهايش را تکان داد و جواب نداد ازدريا پرسيدم:زندگي چيست؟ خروشيد و جوابم را نداد ازآفتاب پرسيدم:زندگي چيست؟ غروب کرد وجوابم را نداد ازانسان پرسيدم:زندگي چيست؟ گفت: زندگي خون دل خوردن است اولش عشق وبعد مردن است. -+-+-+-+-+-+-+-+-+- نيامد ز سوي تو هم خبري نداري تو بر حال من نظـري شکايت برم از تو پيش خدا تو را خاطر افتاده با دگـري -+-+-+-+-+-+-+-+-+- مهرباني را در نگاه منتظر کودکي ديدم که آبنباتش را به دريا انداخت تا اب شيرين شود -+-+-+-+-+-+-+-+-+- ما چون ز دري پاي کشيديم ،کشيديم اميد ز هر کس که بريديم ، بريديم دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند از گوشه ي بامي که پريديم ، پريديم رم دادن صيدِ خود از آغاز غلط بود حالا که رماندي و رميديم ، رميديم صد باغ بهارست و صلاي گل و گلشن گر ميوه ي يک باغ نچيديم ، نچيديم وحشي ! سبب دوري و اين قسم سخن ها آن نيست که ما هم نشنيديم ، شنيديم هميشه يه کسايي بودن که بهم ميگفتن چرا تو عشق نداري؟هميشه بودن کسايي که بهم بگن عشق يعني زندگي... ميگفتن اگه عاشق نشي يعني زندگي نکردي... ولي بهم نگفتن اگه اسير يکي بشي دلت ميسوزه...بهم نگفتن اگه با چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به آتيش ميکشن...بهم نگفتن اگه تموم روز ببينيش بازم دلتنگش ميشي...بهم نگفتن ممکنه يه روز بذاره بره...بهم نگفتن... نگفتن که تو پشت سرش اشک ميريزي ولي اون بي اعتنا ميره...نگفتن تو ديوونش ميشي ولي اون بي خيالت ميشه
فراموش کردن کسی که دوستش داری مثل به خاطر آوردن کسی هست که هرگز نمیشناسیش ---- از شکستن دو چیز بترس دلی که عاشقانه دوستت داره و دلی که صادقانه به یادته دل من یه روز به دریا زد و رفت |
About
به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ برای کسی است که هنوز بعد از سالها دوستش دارم به امید آنکه روزی اینجا را ببیند و دوست داشته باشد
Archivesخرداد 1392فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 AuthorsLinks
کیت اگزوز
♥♥ تک عکس ♥♥ |